ضرورت پوشش اسلامي در قرآن:
پوشش اسلامي از احكام ضروري اسلام است و هيچ مسلماني نمي تواند در آن ترديد كند؛ زيرا هماصل قانون حجاب اسلامي، نه از ضروريات فقه، بلكه از ضروريات دين مبين است؛ چه اينكه نص صريح قرآن بر آن گواهي مي دهد و تنها ظهور آيات قرآن دليل بر آن نيست تا جاي اختلاف برداشت و محل ترديد باشد. هم قرآن مجيد به آن تصريح كرده است و هم روايات بسيار بر وجوب آن گواهي مي دهند. به همين دليل، فقيهان شيعه و سنّي به اتفاق به آن فتوا داده اند. همان گونه كه نماز و روزه به دوراني خاص اختصاص ندارند، دستور پوشش نيز چنين است و ادعاي عصري بودن آن بي دليل و غيركارشناسانه مي نمايد. پيشرفت صنعت و فنّاوري گرچه در روابط انسان با طبيت و در زندگي مادي او تغييراتي ايجاد مي كند، اما موجب تغيير و تحوّل در ماهيت انساني انسان نمي شود. همه چيز در طبيعت در حال دگرگوني و تغيير است، ولي انسان همان انسان است و ارزش هاي برخاسته از فطرت الهي وي ثابت هستند. ما نمي توانيم انساني را كه هزار سال پيش مي زيسته بدوي و بي فرهنگ و انسان كنوني را متمدن بدانيم، آن هم تنها به خاطر نبود آهن آلات و ابزارهاي صنعتي. پس اختراعات، به انسان جايگاه انسانيت نمي دهند. انسان همان انسان است، با همان نيازها، خواسته ها، آرزوها و آرمان ها. آنچه امروز تفاوت پيدا كرده، ابزارها و راه هاي پاسخ گويي به نيازها و خواسته هايند.
خداوند متعال، نخست به مردان مسلمان و سپس در به زنان مسلمان فرمان مي دهد از نگاه خيره به يكديگر و چشم چراني اجتناب كنند و در رعايت پوشش بدن از نامحرم كوشا باشند: (قُل لِلمُؤمِنينَ يَغُضُّوا مِن أبصارِهِم وَ يَحفَظوا فُرُوجَهُم ذلكَ أزكي لَهُم اِنَّ اللّهَ خبيرٌ بِما يَصنَعونَقُل لِلمُؤمِناتِ يَغْضُضنَ مِن أبصارِهِنَّ وَ يَحفَظنَ فُرُوجَهُنَّ وَ ...)[13]؛ [اي پيامبر] به مردان مؤمن بگو ديدگان خود فروخوابانند و عفّت پيشه ساخته، دامن خود را از نگاه نامحرمان بپوشانند. اين كار براي پاكي و پاكيزگي شان بهتر است. و خداوند بدانچه مي كنند آگاه است؛ يعني هم خود نگاه ناروا به نامحرم نداشته باشند و هم با پوشش مناسب، مانع از فريفتگي و آلودگي نفساني ديگران گردند.
«غضّ» در لغت عرب ـ چنان كه مرحوم طبرسي در مجمع البيان[14] و راغب اصفهاني درمفردات[15] گفته اند ـ به معناي «فرو كاستن» است و «غضّ بصر» يعني كاهش دادن نگاه، نه بستن چشم. البته متعلّق اين فعل و اينكه از چه چيز بايستي چشمان خود را فرو بندند، ذكر نشده است، اما با توجه به سياق آيات، به ويژه آيه بعد، روشن مي گردد مقصود آن است كه خيره خيره زنان نامحرم را تماشا نكنند و از چشم چراني بپرهيزند. از سوي ديگر، ممكن است مقصود از «حفظ فرج» در اين آيه، پاك دامني و حفظآن از آلودگي به زنا و فحشا باشد.[16] ولي عقيده مفسّران اوليه اسلام و نيز مفاد روايات از جمله سخن امام صادق (ع) اين است كه مراد از «حفظ فرج» در همه آيات قرآن كريم پاكدامني و حفظ آن از آلودگي به فحشا مي باشد،جز در اين دو آيه كه به معناي حفظ از نگاه ديگران و وجوب پوشش در مقابل نامحرم است.[17]
بر خلاف اهل جاهليت قديم و جديد مانند برتراند راسل كه اين ممنوعيت را نوعي محروميت و اخلاق بي منطق و به اصطلاح «تابو»[18] مي داند، خداوند متعال فلسفه اين آموزه را نظافت و پاكي روح بشر از اينكه پيوسته درباره مسائل مربوط به اسافل اعضا بينديشد و نيز نيل به فلاح وکمال انسانى مي داند ،[19] چنانکه مي فرمايد:(قُل لِلمُؤمِناتِ يَغْضُضنَ مِن أبصارِهِنَّ وَ يَحفَظنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ الاَّ ما ظَهَرَ مِنها وَلْيضْرِبنَ يخُمُرهِنَّ عَلي جُيُوبِهنَّ وَ لاَ يُبدينَ زينَتَهُنَّ الاَّ لِبُعُولَتِهنَّ أو آبائِهِنَّ أو آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أو أبنائِهِنَّ أو أبناءِ بُعُولَتِهِنَّ أو اِخوانِهِنَّ أو بَني اِخوانِهِنَّ أو بني أَخَواتِهِنَّ أو نِسائِهِنَّ أو ما مَلَكَت أيمانُهُنَّ أوالتَّابِعينَ غَير أولي الإربةِ مِنَ الرِّجالِ أو الطِّفلِ الَّذينَ لَم يَظهَروا علي عَوراتِ النّساءِ وَ لا يَضرِبنَ بأرجُلِهِنَّ لِيُعلَمَ ما يُخفينَ مِن زينَتُهنَّ وَ تُوبُوا الي اللّهِ جميعا أيُّها المؤمنونَ لَعَلَّكُم تُفلِحون)؛ [20]يعنى [اي پيامبر] به زنان مؤمن بگو ديدگان خود فروخوابانند و عفّت پيشه ساخته، دامن خود را از نگاه بيگانگان بپوشانند و زيور خويش را جز براي شوهران و ساير محارم آشكار نكنند، مگر آنچه پيداست. و روسري هاي خويش را به گريبان اندازند تا سر و گردن و سينه و گوش ها پوشيده باشد و پاهاي خود را به زمين نكوبند تا آنچه از زينت پنهان مي كنند، معلوم شود. اي بندگان مؤمن، همه به سوي خدا توبه كنيد تا رستگار شويد .
حدّ پوشش:
در اين آيه، خداوند تعالي در خصوص پوشش بانوان، آنچه را بر مردان مؤمن لازم است، به دو شكل گسترش مي دهد :
1ـ پوشيدگي سر و گردن. 2ـ پوشاندن زينت ها.
«خُمُر» جمع «خِمار» به معناي روسري و سرپوشاست.«جيوب» از واژه «جيب» به معناي قلب، سينه و گريبان است. [21]در تفسير مجمع البيان چنين آمده است: زنان مدينه اطراف روسري هاي خود رابه پشت سر مي انداختند و سينه و گردن و گوش هاي آنان آشكار مي شد. بر اساس اين آيه، موظّف شدند اطراف روسري خود رابه گريبان ها بيندازند تا اين مواضع نيز مستور باشد.[22] فخر رازي يادآور مي شود: خداوند متعال با به كار گرفتن واژه هاي «ضَرب» و «عَلي» كه مبالغه در القا را مي رساند، در پي بيان لزوم پوشش كامل اين نواحي است.[23] ابن عبّاس در تفسير اين جمله مي گويد: «يعني زن مو و سينه و دورگردن و زير گلوي خود را بپوشاند.»[24] به عبارت ديگر، مفاد سخن و برداشت اين مفسّران آن است که خداي متعال با اين شيوه بيان درصدد تأكيد بر حجاب كامل بانوان دارد به گونه اي كه سر و گردن و موهاي آن ها كاملاً پوشيده و از نگاه نامحرمان پنهان بماند.
اين ادعا که حجاب به معناي مقابله با برهنگي را مورد قبول است، ولي در هيچ جاي قرآن از پوشش مو سخن به ميان نيامده است،آشكارا سخن نادرستي است؛ زيرا با چشم پوشي از گفتار ابن عبّاس و نيز شأن نزول آيه، اين واقعيت كه زنان مسلمان، حتي پيش از نزول اين آيه، موهاي خود را مي پوشاندند و تنها مشكل آنان آشكار بودن گردن و گوش، زير گلو و گردنشان به شمار مي آمد، ترديدناپذير است. در آيه، از روسري سخن به ميان آمده است، بايد پرسيد: آيا روسري جز آنچه بر سر مي افكنند و موها را بدان مي پوشاند، معنايي دارد؟ افزون بر اين، حكم ميزان پوشش در روايات متعدد وارد شده است.[25]
علت تأكيد بر پوشش مو در موضوع حجاب بانوان، به فلسفه حجاب برمي گردد. مهم ترين فلسفه پوشش زن در ارتباط با ديگران، مسئله زيبايي و جذّابيت اوست و معمولا موي دختران و زنان، جذّاب و دلرباست. در احاديث گفته شده كه يكي از دو زيبايي، مو است.[26] به همين دليل، نسبت به زنان يائسه كه از کارافتاده اند و يا زنان روستايي كه اهل آرايش نيستند، تخفيف داده شده و استثنائاتي وارد گرديده است.[27] به هر صورت، اگر بر فرض نادرست، از آيات قرآن، حكم پوشش مو استنباط نشود، روايات فراوان در اين مسئله جاي كوچك ترين ترديدي باقي نمي گذارند. البته اگر قرار باشد مانند برخي از صحابه يا گروهي روشن فكرمآبان جديد فقط به قرآن اكتفا كنيم، در كشف جزئيات ضروري ترين احكام مانند ركعات نماز نيز ناكام مي مانيم. براي مثال، در كدام آيه از قرآن آمده است كه نماز صبح دو ركعت و يا نماز ظهر چهار ركعت است، با اينكه اين دستورات از بديهي ترين احكام ديني اند كه از سنّت (گفتار و رفتار) پيامبر اكرم (ص) فرا گرفته ايم.
شماره پیامک 30001619 آمادهی پاسخگویی به سؤالات دانشجویان محترم می باشد.
پی نوشت ها :
[3]. راغب اصفهاني، المفردات في غرائب القرآن، قم، نشرالكتاب، ج دوم، ص 108 ؛ سيد علي اكبر قرشي، قاموس قرآن، ج 2، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1361، ج سوم، ص103ـ105 ..
[4] . شوري: 51 / فصلت:5/ اسراء : 45 .
[5]. احزاب: 53.
[6]. مرتضي مطهّري، مسئله حجاب، ص74.
[7]. مرتضي مطهّري، پيشين، ص73.
[8]. ويل دورانت، تاريخ تمدن، ترجمه احمد آرام و ديگران، ج 1، ص 433و434.
[9]. مرتضي مطهّري، پيشين، ص22؛ ر.ك: تفاسير: فضل بن حسن طبرسي، مجمع البيان و زمخشري، كشّاف، ذيل آيات33احزاب و60نور.
[10]. احزاب: 33.
[11]. ممتحنه: 12.
[12].مرتضي مطهري، پيشين، ص73 ؛ ناصر مكارم شيرازي و ديگران، تفسير نمونه، ج 17، ص 403 ـ 401 .
[13]. نور : 30 و 31
[14]. فضل بن حسن طبرسي، پيشين، ج7و8، ص 216.
[15]. راغب اصفهاني، پيشين، ص361.
[16]. مرتضي مطهّري، پيشين، ص 125ـ128.
[17]. فضل بن حسن طبرسي، پيشين، ج 7و8، ص216و217.
[18]. تحريم هاي ترس آور رايج در ميان ملل وحشي.
[19]. مرتضي مطهّري، پيشين، ص 129.
[20]. نور : 31
[21]. راغب اصفهاني، پيشين، ص159 ؛ فضل بن حسن الطبرسي، پيشين، ج 7و8، ص217.
[22]. 22 و 23 . فضل بن حسن طبرسي، پيشين، ج 7و8، ص217.
[23]. فخر رازي، التفسير الكبير، ج 23، ص179.
[24]. ـ فضل بن حسن طبرسي، پيشين، ج 7و 8، ص217.
[25]. محسن فيض كاشاني، تفسير الصافي، ج 3، ص 430و 431.
[26]. محدث نوري، مستدرك الوسائل، ج 2، ص559.
[27]. نور:60.
نظرات شما عزیزان: